شعری از فخرالدین عراقی .....
شعر ، ادبیات ، طنز ، انتقادی و اجتماعی ، داستان های کوتاه و آموزنده ، متن ترانه ها ..... Poetry ، Lyrics of Songs ، Literature ، Irony ، The Community ، Critical & Social

چهار شنبه 1 تير 1390
ن :

شعری از فخرالدین عراقی .....

سلام .....

 

ز دو دیده خون فشانم ز غمت شب جدایی

چــه کنم که هست اينها گل باغ آشنــــايــی

همه ‌شب نهاده‌ام سر ، چو سگان بر آستانت

کــــه رقـيـب در نيـايـد به بهانــهء گدايـــــــــی

مـــژه ‌ها و چـــشم يارم به نظر چـــنـان نمايد

که ميـان سنبلستـان چرد آهـــوی ختــايـــی 

در گلستان چشمم ز چه رو هميشه باز است

به اميـــد آنکه شايد تو به چــشم من درآيــی 

ســر برگ گل ندارم ، به چه رو روم به گــلشن 

که شنيــــده‌ام ز گلها همه بوی بــــــی‌وفايی

به‌کدام مذهب‌ست اين به‌کدام ملت‌است اين

که کشند عاشقی را که تو عاشقم چــرايی

به طـــــواف کعبه رفتم به حــــــرم رهم ندادند

که برون در چـــــه کردی که درون خـــــانه آيی

به قــــــمارخــــــانه رفــتـم ، همه پاکـباز ديدم

چو به صــــــومــــعه رسيـدم همه زاهد ريايی

در ديـــر مــی‌زدم من ، که ندا ز در در آمد

که : درآ ، درآ عراقی که تو هم از آن مـايی .....

 

خدا رحمتش کنه ، امیدوارم شما هم لذت برده باشین

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:









تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دل درد غروب و آدرس deldardeghoroob.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.