ن :
سلام .....
طنز ...." لبخند بزن "
لبخند بزن بر این زمونه ... نگا کن آقا رو رفته تو خونه
نگاش به زمین و به آسمونه ... داره می گرده دنبال بهونه
خانم غذا رو بیار ما گشنمونه ... چرا این گرد و خاک تو خونمونه !!؟؟
خدایا رحمی کن شدم دیوونه ... بابا غذا رو بیار ما گشنمونه
خانم بیچاره ... پخته غذا رو ... میاد با طنازی ... می گه ... آقارو !!!
بابا کم کن دیگه نق زدناتو ....نمی خوام بشنوم .حتی صداتو
صدای خش خش روزنامه هاتو .....برام.نمی گیری آخر..یه مانتو ؟؟؟!!!
حالا میدوون جنگی .می شه بر پا......چه چیزا که به هم می گن .. تو دعوا
خانم از اون طرف لیوان شکسته ....آقا رفته کوچه .. درها رو بسته
توی ماشین مرسدس نشسته ....دیگه از خانم خود .. شده خسته !!!
خانم . گریون و زار و دلشکسته .....آقا ..مجنون شده و . مست مسته
تو ی خیابونا ..این سو و آن سو .......می بینه گل ها رو ..هی میکشه بو..
می گه سوار می شی ؟؟ کوچولو موچولو ....برات من می خرم . چن تا النگو..
میآی باهم بگردیم ..تو خیابون ؟؟......بخوریم کبابی .. با نون و ریحون
منم برای تو راس راسی .مجنون .......بیا لیلی خانم ...دلمو نکن خون !!!
بهش گفتم آقا ..عقلت کجا رفت ؟؟....دیگه از زندگیت ..شرم و حیا. رفت !!
ببین ..اون دختره دنبال پوله ....برای سرکیسه کردن. عجوله !!
نمی دونه .. ستارش تو افوله ...نگاش به من بود و .می گفت فضوله !!
به اون دختر می گم ::حرفاش . یه گوله .....خودت درست ببین .. عینهو .غوله !
ولی باور نکردن .حرف ما رو ........آخه توی دلم گفتم . اینا رو !!
حالا دلم برا هرسه کبابه ........حال هرسه تاشون خیلی .خرابه ............!!!!!
" آسمون هفتم "
نظرات شما عزیزان:
تبادل لینک هوشمند